لبخند خدا نمایان شد!
اول سلام به همه! دوم یه سلام اختصاصی به همه اون مامان باباهای با صفایی که هی در خونمون تو فضای مجازی میاومدند و میدیدند که ما خونه نیستیم! خلاصه ببخشید و شرمنده گل روی همتون هستیم. باور کنید اونقدر منتظر این فسقلی شدیم و نمیومد که دیگه کلافه شده بودیم و با این اوضاع بیریخت روحی تازه حال و هوای به روز کردن قصههای «نینی قهرمان» رو هم نداشتیم. گرچه هواداراش در ودروازه وبمونو از جا کندند که پس بقیش کو؟ بابا ناراحت نباشید! چون خدا حال و هوای نوشتنو یه بار دیگه به ما عطا کرد. دیروز رفتیم سونوگرافی! آخه یه مدت بود که حس میکردیم که دیگه دو نفر نیسیتم و شدیم دو نفر و نصفی!! اما چون قبلنا دو با...